|
وقتی خدا زن را آفرید، او تا دیر وقت روز ششم کار می کرد.
یکی از فرشتگان نزد خدا آمد و عرض کرد: چرا اینهمه زمان صرف این مخلوق می کنید؟
خداوند فرمود:
آیا از تمام خصوصیاتی که برای شکل دادنش می خواهم در او بکار ببرم اطلاع دارید؟
او باید قابل شستشو باشد، اما نه از جنس پلاستیک، با بیش از دویست قسمت متحرک با قابلیت جایگزینی. او آنها را باید برای تولید انواع غذاها بکار ببرد، او باید قادر باشد چند کودک را همزمان در بغل بگیرد، آغوشش را برای التیام بخشیدن به هر چیزی از یک زانوی زخمی گرفته تا یک قلب شکسته بگشاید. او باید تمام اینکارها را با دو دست خود انجام بدهد.
فرشته تحت تأثیر قرار گرفت.
”فقط با دو دستش... این غیر ممکن است!“
و آیا ...
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ... عصر روز پنج شنبه درایستگاه منتظراومدن اتوبوس بودم. پدرودختری به ایستگاه اومدن ونشستن.هردو ظاهری بسیارفقیرانه داشتند. دخترک معصوم، لباس کهنه ای به تن داشت خیلی کهنه.
اتوبوس نیومد پدردخترک تصمیم گرفت که تاکسی بگیره ولی راننده ها با مقصدی که اون میخواست هم مسیر نبودن. خسته شد و روی صندلی نشست.وقتی به دخترک نگاه نمی کردم بهم چشم می دوخت وقتی نگاهش می کردم چشم ازم برمی داشت به همین خاطربه او چشم دوختم و یک لحظه هم ازش چشم برنداشتم. نگاهم نمی کرد تا زمانی که بی طاقت شد و نگاه کرد رنگ چشماش سبز بود ونیازمند محبت.مدام چشمهایش راجمع می کرد تا منو واضح ببینه ازاینجا شد که فهمیدم چشمهاش کم سو ست.همین طور به هم زل زده بودیم.اتوبوس نیومد .پدرش دوباره بلند شد و تصمیم گرفت تاکسی بگیره ولی راننده ها باز هم اون مقصدی که او در نظرداشت رو نمی رفتن.وقتی برگشت تا روی صندلی بنشینه با دیدن ما یکه خورد .... ادامه مطلب ...
شنبه 7 آبان 1390برچسب:پیله, کمک کردن,بال پرواز,خواست خدا,تلاش,زندگی,قوانین,داستان, :: 11:14 :: نويسنده : شیوا
يك روز ، سوراخ كوچكي در يك پيله ظاهر شد . شخصي نشست و چند ساعت به جدال پروانه براي خارج شدن از سوراخ كوچك ايجاد شده درپیله نگاه كرد . فعاليت پروانه متوقف شد ، به نظر مي رسيد تمام تلاش خود را انجام داده و ديگر نمي تواند ادامه دهد . آن شخص تصميم گرفت به پروانه كمك كند و با قيچي پيله را باز كرد . پروانه به راحتي از پيله خارج شد اما بدنش ضعيف و بالهايش چروك بود . آن شخص باز هم به تماشاي پروانه ادامه داد چون انتظار داشت كه بالهاي پروانه باز ، گسترده و محکم شوند و از بدن پروانه محافظت كنند . اما هیچ اتفاقی نیفتاد ! در واقع پروانه بقیه عمرش به خزیدن مشغول شد و هرگز نتوانست پرواز کند .
چیزی که آن شخص با همه مهربانیش نمی دانست این بود که محدودیت پیله و تلاش لازم برای خروج از سوراخ آن ، راهی بود که خدا برای ترشح مایعاتی از بدن پروانه به بالهایش قرار داده بود ، تا پروانه بعد از خروج از پیله بتواند پرواز کند . گاهی اوقات ، تلاش تنها چیزیست که در زندگی نیاز داریم . اگر خدا اجازه می داد که بدون هیچ مشکلی زندگی کنیم فلج میشدیم ، به اندازه کافی قوی نبودیم و هرگز نمیتوانستیم پرواز کنیم .
استاد دانشگاه با این سوال شاگردانش را به یك چالش ذهنی کشاند:آیا خدا هر چیزی که وجود دارد را خلق کرد؟مرد جوان گفت: "در واقع آقا, سرما وجود ندارد. مطابق قانون فیزیک چیزی که ما از آن به سرما یاد می کنیم در حقیقت نبودن گرماست. هر موجود یا شی را میتوان مطالعه و آزمایش کرد وقتیکه انرژی داشته باشد یا آنرا انتقال دهد. و گرما چیزی است که باعث میشود بدن یا هر شی انرژی را انتقال دهد یا آنرا دارا باشد. صفر مطلق (460- F) نبود کامل گرماست. تمام مواد در این درجه بدون حیات و بازده میشوند. سرما وجود ندارد. این کلمه را بشر برای اینکه از نبودن گرما توصیفی داشته باشد خلق کرد." شاگرد ادامه داد: "استاد تاریکی وجود دارد؟"
ادامه مطلب ...
گفت: به پاهايم نگاه كن! ببين چقدر چندشآور است. چشمها را آزار ميدهم. دنيا را كثيف مي كنم. آدمهايت از من ميترسند. مرا ميكُشند براي اين كه زشتم. زشتي جرم من است. خدا هيچ نگفت. ادامه داد : اين دنيا فقط مال قشنگهاست. مال گلها و پروانهها. مال قاصدكها. مال من نيست. خدا گفت: چرا، مال تو هم هست. دوست داشتنِ يك گُل، دوست داشتنِ يك پروانه يا قاصدك كار چندان سختي نيست. اما دوست داشتن يك سوسك، دوست داشتن «تو» كاري دشوارست. دوست داشتن، كاريست آموختني؛ و همه، رنج آموختن را نميبرند. ببخش، كسي را كه تو را دوست ندارد، زيرا كه هنوز مؤمن نيست، زيرا كه هنوز دوست داشتن را نياموخته، او ابتداي راه است. مؤمن دوست دارد. همه را دوست دارد. زيرا همه از من است. و من زيبايم. من زيباييام، چشمهاي مؤمن جز زيبا نميبيند. زشتي در چشمهاست. در اين دايره، هر چه كه هست، نيكوست. آن كه بين آفريدههاي من خط كشيد، شيطان بود. شيطان مسؤول فاصلههاست. حالا، قشنگ كوچكم! نزديكتر بيا و غمگين مباش. قشنگ كوچك نزد خدا رفت و ديگر هيچ گاه نينديشيد كه نازيباست. |